پرسش :

با توجه به اهمیت عید غدیر خم چرا در نهج البلاغه نامی از این عید برده نشده است؟


پاسخ :
همان‌طور که سید رضی جمع‌آوری کننده نهج‌البلاغه در مقدمه کتاب تصریح می کند وی در پاسخ به درخواست برخی از دوستانش مبنی بر این که کتابی تألیف نماید که سخنان برگزیده امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ را در جمیع فنون و بخش های مختلف، از خطبه ها، نامه ها، مواعظ و آداب و... در بر داشته باشد؟ این کتاب را تألیف نموده است.
مرحوم سید رضی می گوید من این خواسته را اجابت کردم و کار را شروع نمودم... ... و منظورم این بود که علاوه بر فضایل بی شمار دیگر، بزرگی قدر و شخصیت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ از نظر شگفتی های بلاغت و نمونه های ارزنده فصاحت را روشن سازم لذا تصمیم گرفتم از میان خطبه ها، نامه ها و سخنان حکمت آمیز در ابتدا خطبه های «زیبا» و سپس نامه های «جالب» و بعد از آن کلمات حکمت آمیز حضرت را برگزینم.
تا آنجای که می گوید هرگز ادعا نمی کنم که من به همه جوانب سخنان حضرت علی ـ علیه السلام ـ احاطه پیدا کرده ام به طوری که هیچ کدام از سخنان او از دستم نرفته باشد بلکه بعید نمی دانم که آن چه نیافته ام بیش از آن باشد که یافته ام و آن چه در اختیارم قرار گرفته کمتر است از آن چه به دستم نیامده است.[1]
روشن شد که سید رضی(ره) در صدد گزینش خطبه ها و نامه و مواعظ حضرت علی ـ علیه السلام ـ بوده و هر یک را که از نظر فصاحت و بلاغت پر جاذبه دیده جمع آوری کرده و به همین دلیل اسم این مجموعه گرانبها را «نهج البلاغه» گذاشته و در اختیار دیگران قرار داده است.
روی این جهت یک احتمال این است که خطبه حضرت امیرمؤمنان در رابطه با عید غدیر و استناد حضرت به خطبه غدیر از نظر فصاحت و بلاغت برای مرحوم سید رضی در حدی نبوده که در نهج البلاغه ذکر شود.
احتمال دیگر نیز این است که ایشان به خطبه حضرت امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ دست نیافته است و در دسترس ایشان نبوده نه این که خطبه مولای متقیان و یا سایر استنادهای حضرت علی ـ علیه السلام ـ به خطبه رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روز غدیر، از نظر سید رضی معیار فصاحت و بلاغت را نداشته است.
البته روشن است همه سخنان و خطبه های امام علی ـ علیه السلام ـ از حیث فصاحت و بلاغت در یک سطح نیستند.
همان طور که اشاره شد حضرت علی ـ علیه السلام ـ برای اثبات حقانیت و خلافت بلافصل خویش به طور مکرر به حدیث متواتر غدیر استناد کرده است و جریان غدیر را مطرح نموده است چه آن روزی که آن حضرت از اصحاب رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ خواست و فرمود: هر کس در غدیر بوده در مورد جریان غدیر شهادت دهد.[2] و چه آن روزی که از اعضای شورا سوال کرد و فرمود: فهل فیکم احد یقول له رسول الله ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ : من کنت مولاه فهذا علی مولاه... غیری؟»[3] و همه گفتند نه، و چه آن روزی که با ابوبکر احتجاج کرد و فرمود: «تو را به خداوند سوگند می دهم که بگوئی آیا مطابق حدیث و کلام رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در روز غدیر من مولای تو و هر مسلمانی هستم یا تو؟» ابوبکر گفت بلکه تو.[4] و چه آن روزی که در ایام خلافتش عید غدیر و جمعه در یک روز افتاده بود و حضرت در آن روز خطبه ای خواند و در بخشی از آن فرمود: «ای جماعت مؤمنان! خدای عزوجل در این روز برای شما دو عید فراهم کرد... بدانید که اعتقاد به توحید پذیرفته نیست، مگر با اعتراف به نبوت محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و هیچ اعتقادی و عملی قبول نیست مگر با قبول ولایت آن کسی که خداوند او را سرپرست قرار داده است و آیین طاعت خدا در مورد کسی به نتیجه نخواهد رسید مگر این که چنگ زنید به حبل الله و آنانی که اهل بیت خدایند یعنی کسانی که در روز دوح (غدیر) درباره آنان خدا آیه فرستاد و اراده خویش را در حق بندگان خاص خود اظهار داشت و به پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود تا ابلاغ کند و گمراهان و منافقان را به حساب نیاورد و خود ضمانت کرد که او را از (شر) ایشان نگاه دارد».
تا آنجای که می فرماید: این گونه خدا دین خویش را کامل کرد و چشم پیامبر و مؤمنان و تابعان او را روشن ساخت و این همان (واقعه غدیر) بود که برخی از شما خود شاهد آن بودید و به برخی دیگر از شما خبر آن رسید... .
امروز روز عهد و پیمان، روز کامل شدن دین، روز نص (تصریح) بر شخص است یعنی آنان که ویژه رهبری هستند.[5]
نتیجه این که مطرح نمودن جریان غدیر به طور مکرر در کلمات معصومین و از جمله امیر مؤمنان ـ علیه السلام ـ آمده است و نیامدن آن در نهج البلاغه که سید رضی(ره) آن را جمع آوری کرده است، به آن جهت است که نهج البلاغه مشتمل بر بخش خاصی از سخنان امام علی ـ علیه السلام ـ می باشد نه همه آن.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج1، ص181 تا 211.
2ـ انصاری، عذرا، پیام غدیر، (غدیر در روایات).
پاورقی ها:
[1]. مقدمه نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات مشرقین، چاپ چهارم، 1379ش، ص27.
[2]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، بی تا، مرتضی، ج1، ص74.
[3]. نقدی. شیخ جعفر، الانوار العلویة و الاسرار المرتضویه، نجف، حیدریة، طبع دوم، 1381ش، ص326.
[4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج1، ص117؛ مرتضی، بی تا و شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص550.
[5]. خراسانی، علم الهدی، نهج الخطابه، کتابخانه، صدر، بی تا، ج2، ص262؛ مسند الامام الرضا (ع)، ج2، ص23.